بداهه

ساخت وبلاگ

عصر خوش باشد عزیزم 
به پیش پای تو گلها بریزم 
قدم زن در هوای خوب کافه 
که جمع  عین شین و قافه

طفل نو پا ،دامن مادر گرفت 
یک قدم مادر بدون او نرفت 
زن ،فرشته ،زن خدای در زمین 
هست مادر فخر  اول ،آخرین


با عشق تو ای فرشته  ،دنیا ز من است 
مادر چه بگویم ،  هستی ات  کام من است 
شبها که نخفته  ،بیدار به پایم تا صبح
اشکت چو شرنگ در کام من است

چن روزیست پریشان شده ای 
بی میل ،به آب و درمان شده ای 
گفتم چه شده ،جواب دادی مادر! 
دلتنگ همه ، پیر جوانان شده ای

تب کنم ،مادر پرستارم کند
عشق میخواهد که بیمارم کند 
آ نقدر بی تاب شد ،با من مریض 
خاب رفتم ،تا که بیدارم کند

بعد از خدا شده ای نا خدا ولی 
قبل از خداهمیشه صدا میکنم ترا 
ای نازنین فرشته هفت آسمان من 
دارم تویی ،و هیچ ندارم مگر تورا


هرکجا مادراست ،خدایش کند بهشت 
از روی مادر،هر چه جهنم شود بهشت 

مادر عزیزترین ،فخر عالم است 
باید بهشت بهشت به نامش فقط نوشت


زن وزیر کورش  و جمشید بود 
زن مدیر شهر در تدبیر بود 
زن همیشه به تاریخ کهن 
مادر رستم ،،به رزم شیر بود

این فرشته آسمانی در زمین 
هست مادر ،عشق یعنی همین 
مادر اما ،نقشهای ویژه
زن ، پرستار و  مربی ، همین

هر کجا میروی ، زخاطر من نتوانی برون بروی
آنقدر در منی ،که گه گاهی هرکجا میروی مرا ببری
میترا

آسمان روشن شود وقتی نگاهت با من است 
زندگی وفق مراد من ،اگر فکرت من است 
غیرتو غمخوار دارم ،لشکری اما تو خود
گر مرا  غمخوار باشی ،،دنیا با من است

بعد از خدا شده ای نا خدا ولی 
قبل از خداهمیشه صدا میکنم ترا 
ای نازنین فرشته هفت آسمان من 
دارم تویی ،و هرچه ندارم فقط تورا

مادرم ..فرشته ها یعنی تو 
هر واژه ی خوب هم معنی ی تو 
هم کودکی ، و مادر و هم زن هستی
چند شغلی زصفات جنتی بوده و تو

هرروز مرا ورد زبان شد نامش 
آنقدر هوای او ، کبوتری در بامش 
این قلب فقط ،خانه او باشد و او 
تا هست ،جهان شود در کامش


نیست لازم که نمونه باشد او 
واژه ای در وصف او پیدا نشد 
شب نخوابی ،،شیره جان دوختن 
هیچ یاری مثل او پیدا نشد

برای اشک من سرشانه باشی 
برایم هم کس و هم خانه باشی 
اگر نام ترا مادر نهادند
به عشق تو ،یکی یکدانه باشی

قدمهایت به روی چشم بگذار
 برایم لحظه لحظه عشق بشمار
فدای لحظه های با تو بودن 
برای تو فراموشم شود کار

مادرم دستهای مهربانت را 
با دلی عاشقانه می بوسم
دستهای تو سرزمین من است
قهر و مهر تو ،مهر و کین من است

حال من گم شده ..گریان به خودش میخندد

مادرم بوسه زنم ،پایت را 
میسپارم به دلم جایت را 
مثل یک کودک لوسم مادر 
که به دل عشق کند بویت را

.عصر خوش باشد عزیزم 
به پیش پای تو گلها بریزم 
قدم زن در هوای خوب کافه 
که جمع  عین شین و قافه
بداهه

میترا کیانی
@mitrakiani1352
@shaeranehmk

ساز از پرده برون تا رخ زیبای تو نیست...
ما را در سایت ساز از پرده برون تا رخ زیبای تو نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemehkiani1351 بازدید : 106 تاريخ : جمعه 15 آذر 1398 ساعت: 2:01