تو نگشودی لب و پرپر زدم
دور و برت این در و آن در زدم
بذر امیدت به دلم کاشتم
گل نشدی ،فال به اختر زدم
کفر تو شد ،مایه ی ایمان من
من به بتان ،بعد تو خنجر زدم
هر چه رمیدی دل من در کمین
کفتر جلدت شدم و پر زدم
خط تو را پیک فرستادمو
هفت خط از پیک تو ساغر زدم
زنگ کجا ،نامه کجا و تو کو؟
نامه فرستادمو بر سر زدم
بافته ی فرش خیالم ز روس
پس زده شد ،تکیه به منبر زدم
رنگ پریده ،صد و یک آرزو
پشت به هر حادثه سنگر زدم
بس که شدم منتظر و ناامید
قید تورا از همه بدتر زدم
#میتراکیانی
@mitrakiani1352
@shaeranehmk
برچسب : نویسنده : fatemehkiani1351 بازدید : 101